ترکیه: مدلی برای خاورمیانه؟
رویای بورژوازی
آذر ماجدی

در سالهای اخیر ترکیه، کشوری برخوردار از دموکراسی در دروازه خاورمیانه تحت حاکمیت حکومت های مطلقه، الگویی برای بورژوازی وطنی بوده است. بویژه با دستیابی به یک ثبات سیاسی تحت حاکمیت دولت حزب اسلامی «عدالت و توسعه» به رهبری طیب اردوغان و رشد اقتصادی قابل توجه آن طی این سالها، رویای تبدیل ایران به ترکیه دوم به رویای مشترک دو جنبش ناسیونالیسم پرو غرب و ملی-اسلامی بدل شده است. برخی از سخنگویان این جریان در اشاعه سیاست «غیر خشونت آمیز اصلاحات» می پرسند، «آیا بد است که ایران مثل ترکیه شود؟»  

طی یک سال اخیر که خیزش های توده ای در خاورمیانه و آفریقای شمالی فراگیر شده است و با سرنگونی رئوس دو دولت مصر و تونس، که از آنها بعنوان دولت هایی با ثبات و متحد غرب یاد میشد، و همچنین با سرنگونی دولت قذافی در لیبی با کمک نظامی ناتو، درگیری های وسیع و خونین در سوریه و دست بدست شدن قدرت در یمن، الگوی ترکیه به یک الگوی فراگیر نه تنها در میان بورژوازی در کل منطقه اسلام زده، بلکه تروریسم دولتی به رهبری آمریکا بدل شده است. چرا ترکیه چنین جایگاهی را پیدا کرده است؟ 

راز ارتقاء الگوی ترکیه، رهبر حکومت عثمانی منفور! 
ظاهرا تمام عناصر لازم در این الگو موجود است. ترکیه کشوری است در این منطقه بی ثبات و بحران زده که جریانات اسلامی در آن بسیار فعال هستند، اما برخوردار از دموکراسی است و سرمایه داری آن به یمن سرکوب خشن طبقه کارگر، از یک رشد اقتصادی چشمگیر برخوردار بوده است. در سال های اخیر، ترکیه بتدریج دارد به یک قدرت جدی در منطقه بدل می شود. بدنبال شرایط بی ثبات سیاسی که در اثر کودتاهای نظامی در این کشور بوجود آمده بود (۳ کودتا از سال ۱۹۶۰ و برکنار شدن یک دولت در سال ۱۹۹۷ توسط ارتش) با بقدرت رسیدن حزب اسلامی «عدالت و توسعه»، دولت موفق شد قدرت خود را بر حکومت، ارتش و جامعه تثبیت کند. ترکیه در طول جنگ سرد یک متحد بی قید و شرط بلوک غرب و آمریکا بود. طی چند سال اخیر دولت اردوغان کوشیده است تا حدودی عبودیت بی قید و شرط از سیاست های آمریکا و غرب را کاهش دهد و در مواردی، سیاست های مغایر با دستورالعمل آمریکا اتخاذ کند؛ از جمله در رابطه با رژیم اسلامی ایران و در رابطه با مساله فلسطین. در ژوئن ۲۰۱۰ در اعتراض به حمله اسرائیل به یک کشتی که از ترکیه عازم غزه شده و حامل مواد غذایی و دارویی برای مردم غزه بود و کشته شدن تعدادی از کسانی که برای کمک بشر دوستانه به غزه می رفتند، دولت اردوغان اسرائیل را که پیش از آن رابطه ای بسیار حسنه با آن داشت، به «تروریسم دولتی» متهم کرد و خواهان عذرخواهی رسمی دولت اسرئیل و رفع محاصره اقتصادی غزه شد. همچنین در سپامبر ۲۰۱۱ دولت اردوغان روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل کاهش داد و سفیر اسرائیل را از کشور اخراج کرد. ناگفته نماند که این مانورهای سیاسی اردوغان، وی و حزبش را به جریانی محبوب در منطقه بدل کرده است .
 
اما آنچه باعث افزایش رای حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخیر شد و الگوی ترکیه ای را در اذهان ناسیونالیست های منطقه، از جمله جنبش ناسیونالیسم پرو غرب و ملی اسلامی های وطنی به یک رویا بدل کرده است، رشد اقتصادی این کشور طی چند سال اخیر و در شرایطی است که دنیا با بحران عمیق سرمایه داری روبرو است. دولت اردوغان به یمن سرکوب خشن طبقه کارگر، سرکوب سازمان های کارگری، و لذا تضمین یک لشکر کارگری ارزان و سرکوب شده، و برقراری یک حکومت شبه پلیسی، موفق شده است که ترکیه را به بهشت سرمایه گذاری برای بورواژی وطنی و بین المللی بدل کند. داستان های دلخراش از استثمار شدید کارگران ترکیه در دخمه های تولیدی لباس و غیره قلب انسان را به درد می آورد. تفاوت فقیر و غنی شرم آور است. فقر وسیع و گسترده است؛ نرخ بیکاری ١٢٪ است. تحت این شرایط رشد اقتصادی ترکیه ٩/٨٪ اعلام شده است و گفته می شود که اقتصاد ترکیه از سال ۲۰۰۲، تحت حاکمیت دولت اردوغان، «سه برابر» شده و صادرات آن از ۳۶ میلیارد دلار در سال به ۱۱۴ میلیارد افزایش یافته است. اینها عوامل موفقیت ترکیه در شرایط سیاسی بحرانی کنونی نزد بورژوازی منطقه و جهانی است.(آمارها از نشریه نیویورک تایمز)

 شرایطی که الگوی ترکیه را ضروری کرده است 
کشور پس از کشور در منطقه در تب تغییر سیاسی می سوزد. خیزش های توده ای بسرعت از یک کشور به کشور دیگر سرایت کرده است. این خیزش ها خشن ترین استبدادها را به لرزه درآورده است. دیکتاتورهایی که جای خود را آنچنان محکم می دیدند که برای فرزندان نر خود فرش قرمز پهن کرده بودند، ظرف چند ماه تحت فشار اعتراض و مقاومت مردم بجان آمده ی محروم از اریکه قدرت به زیر کشیده شده اند. بعضی را به تبعید فرستادند، بعضی را به محاکمه کشاندند و بعضی دیگر را به قتل رساندند. سایر دیکتاتورها نیز وضع چندان بهتری ندارند. خواب خوش از چشمانشان پریده است و با ترس و لرز قول رفرم می دهند. یک وجه مشترک تمام این کشورها وجود یک جنبش اسلامی قوی است. بویژه در شرایطی که هر نوع فعالیت و تحزب سیاسی در این کشورها ممنوع بوده و با اسارت، شکنجه و اعدام پاسخ می گرفته است، جریانات اسلامی تنها جریان مجاز محسوب می شدند. در شرایطی که منطقه دچار تحولات سیاسی است، بورژوازی وطنی و بین المللی و هیات های حاکمه که بشدت در تلاش حفظ وضعیت موجود و کمترین تغییر در نظام های حاکم هستند، سازش و همکاری با اسلامی ها را در دستور خویش گذاشته اند. 

پس از یک دهه حاکمیت جنگ تروریست ها، تروریسم دولتی و اسلامی، سازش با اسلامی ها و سهیم شدن آنها در قدرت با نگرانی و بهت جهانیان روبرو است. مردم آزادیخواه و برابری طلب و زنان حق طلب بشدت از قدرتگیری اسلامی ها در منطقه نگران و مضطرب اند. زمانیکه یک حکومت اسلامی با همکاری بیدریغ ناتو در لیبی بقدرت رسید و بمحض پاک کردن خون قذافی و هر آنکس که بعنوان حامی او شناخته شده بود، از دستانش، صدای الله اکبر را در  جامعه طنین انداز کرد و قوانین شریعه را بعنوان قانون کشور اعلام کرد و مردان کپک زده اسلامی، قبیله ای و رژیم سابقی بقدرت رسیده آزادی چندهمسری را بخود جایزه دادند، افکار عمومی غرب که ده سال کشت و کشتار و اختناق را در اشکال مختلف و تحت عنوان «جنگ با تروریسم» تحمل کرده بود، هاج و واج به این دستاورد ناتو نگاه می کرد. گرایش راست سکولار که در دهه اخیر تحت عنوان دفاع از سکولاریسم از هر گونه سیاست تروریسم دولتی حمایت کرده بود، در کمال شرمندگی مجبور شد اعلام کند که شورای موقت لیبی «ناتو را گول زده است!» 

اما سخنگویان تروریسم دولتی در دفاع از این باصطلاح چرخش سیاسی خویش و همچنین ارتجاعی که می کوشد نظام های حاکم را با کمترین تغییر حفظ و بدست دولت های بعدی بسپارد، بما نوید می دهند که این اسلامیست ها از آن اسلامیست ها نیستند. می گویند که اینها معتدل اند؛ اینها به دموکراسی احترام می گذارند؛ اینها وضعیت زنان را وخیم تر نخواهند کرد؛ اینها از نوع اسلامیست های ترکیه هستند. و باین ترتیب الگوی ترکیه نه فقط در وجه دموکراسی + سرمایه داری قوی، بلکه در وجه ارائه یک جنبش اسلامی نوین دارد در سطح جهان مطرح و اشاعه می یابد. 

مردم منطقه هنوز فریب این ایدئولوگ ها و سناریوی دستپخت تروریسم دولتی را نخورده اند. مردم آزادیخواه مصر بیش از یک هفته در سه شهر قاهره، سوئز و آلکساندریا علیه دولت نظامی و برای سرنگونی آن یک اعتراض قهرمانانه را سازمان دادند. صدها نفر زخمی و کشته شدند. اسلامیست ها، یعنی اخوان المسلمین و حزب تازه ساز آن عملا از دولت نظامی حمایت کردند و کوشیدند که تاریخ انتخابات که برای روز ۲۸ نوامبر برنامه ریزی شده بود، به تاخیر نیافتد. قصد اینها اینست که تا تنور داغ است نان را بچسبانند. انتخابات برگزار شد و اکنون باید دید که مردم آزادیخواه پس از آن چه واکنشی نشان خواهند داد. تاکنون در تونس اسلامی ها بیشترین آراء را بدست آورده اند و این مساله با اعتراض بخشی از مردم بویژه مدافعین حقوق زن مواجه شده است. در مراکش نیز که شاه در هراس از خیزش مردم اعلام رفرم و انتخابات کرد، اسلامی ها اکثر آراء را در انتخابات نصیب خود کرده اند. اما اوضاع هنوز از آرامش و ثبات فاصله زیادی دارد. تلاش برای سازماندهی مردم در تشکلات خویش، در شوراهای مردمی و کارگری باید بعنوان یک امر مبرم در دستور قرار گیرد. باید کوشید که این نقشه های شوم و توطئه های تروریسم دولتی و اسلامی را افشاء کرد. دفاع از آزادی، برابری و رفاه همگانی، مبارزه برای یک سکولاریسم تمام عیار، مبارزه برای آزادی و برابری زنان باید کماکان در راس خواست ها قرار گیرد. کمونیسم کارگری باید این پلاتفرم را در دستور خود قرار دهد. *